تاریخ روسها و تاریخ اوکراینی ها
تاریخ روسها و تاریخ اوکراینی ها!
سوال این است، کلمه روس یک اتنیک را تمثیل دارد یا یک هویت سیاسی را؟
جواب:
روسها از اتنیک اسلاو هستند این کلمه بمانند افغان، تاجیک، ازبک، ترکمن... هویت سیاسی را تمثیل دارد بنااً از نقطه نظر خونی، یک قوم نیستند.
اینها از شاخه شرقی نژاد اسلاو می باشند. در شاخه شرقی نژاد اسلاو، روسها، اوکراینی ها و بلاروسها شامل اند.
یعنی از بین اسلاوها از نقطه نظر زبان، کلتور برای روسها، بلاروسها و اوکراینی ها نزدیک هستند؛ از اینکه کلمه روس هویت سیاسی را تمثیل ددارد، بمانند هر هویت سیاسی، غیر اسلاوها نیز با اتنیک اسلاوها در بین روسها مخلوط شده اند.
باید درک کنیم مناسبات خونی و قومی را «نژاد» تمثیل دارد چونکه در دنیای قدیم تعداد انسان کم بود و امکان رفت آمد بین انسان های از همدیگر دور افتیده یا ناممکن بود و یا بسیار ضعیف بود.
اگر که یک فامیل یا یک قبیله، یک جغرافیه را مسکن می گرفت، تلاش می کرد جغرافیه دورتر را انتخاب کند. ناممکن بودن ازدواجها بین قبیله ها، سبب پیدا شدن نژاد شد و لیکن زمانیکه تعداد انسان در هر نژاد زیاد شد، اینبار از نام های جدید، هویت های سیاسی به وجود آمد و هر هویت سیاسی آمیخته با دیگران شد.
در هر نژاد هر نام جدید که یک گروه را تمثیل کرد، فعالیت سیاسی یعنی سیاست، آن نام را به وجود آورد و از اینکه ازدواجها بین قبیله ها زیاد شد، هر هویت سیاسی از هم نژاد بودن بیرون شد و با او نام، اینبار طرز زبان او و ادبیات و کلتور او شکل گرفت.
اسلاوها که یک نژاد بودند، از بین او نژاد در سال 855 میلادی در منطقه نوگووریت (Novgorod) (Великий Новгород) یک گروه آنها جمع شده یک مجلس ترتیب دادند و او جغرافیه را (شهرنو) گفتند و در او مجلس او گروه بالای خود کلمه «روس» را انتخاب کرد.
با او مجلس تاریخ روسها در روی صحنه تاریخ برآمد.
ناگفته نماند بین اسلاوها اولین حرکت سیاسی بود این مجلس!
آنها در او مجلس اختلاف های داخلی را برطرف نموده، به استقامت کی یف حرکت کردند و بنیاد اولین دولت روس را در کی یف گذاشتند.
شهر کی یف با تورکهای خزر در امپراتوری خزر ساخته شد. این شهر مربوط تورکها بود.
حالا سوال این است برای او خلق کدام حادثه سیاسی او زمان او امکان را داد؟
برای جواب این سوال، تاریخ جغرافیه روسیه و اوکراین را باید زیر بررسی گرفت.
تورک های هون که بین سه صد و هشت صد سال قبل از میلاد در صحنه تاریخ برآمدند، بین سال های سه صد و یک صد قبل از میلاد چینی ها را به مالیه دهی مجبور ساختند. از او دوره تاریخ، دیوار مشهور چین باقی ماند؛ چینی ها برای دفاع وطن شان در مقابل این خاندان آباد ساختند.
هونها بعد از به مالیه بستن چینی ها، از قبل از میلاد، دوامدار به استقامت غرب کوچ کردند. چونکه برای چراندن حیوان های شان به جغرافیه های علف زار بزرگ احتیاج پیدا کردند.
جغرافیه امروز روسیه مربوط قلمرو آنها بود چونکه نژاد تورک در عقب کوه های آلتای در بین جنگلها، در قلمرو امروز روسیه زندگی داشت؛ (مشترک فکر تاریخ نویسها این حقیقت را بیان دارد)
تاریخ که به دو صد میلادی رسید، چشم هونها به امپراتوری روم دوخته شد و اینها در قفقازها و اوکراین حاکم شدند. در او دوره ی تاریخ قوم دیگر که آنها را اوستراگیتها (Ostrogots) می گفتند، از قوم جرمن بودند از استقامت امپراتوری روم به استقامت اوکراین آمدند. تاریخ که به عصر هفت میلادی رسید، اینبار دو خلق دیگر یکی آنها از شرق آمدند آنها تورک های بلغار بودند و خلق دیگر از استقامت بالکانها که جزء قلمرو امپراتوری روم بود در جغرافیه امروز اوکراین آمدند؛ آنها اسلاوها و یا پدران اوکراینی ها، بلاروسها و روسها بودند.
از آن تاریخ بعد تورک های بلغار به استقامت غرب رفتند، اسلاوها در اوکراین و به استقامت شمال روسیه جایگزین شدند.
از شش میلادی در قفقازها و شرق اروپا امپراتوری تورک های خزر حاکمیت داشت که تا عصر ده حاکمیت شان دوام کرد.
یک نقطه را باید عرض کنم، در تاریخ قدیم بشریت، سیستم اداره دولت های بزرگ به سیستم فدرال امروز مشابه بود.
یعنی در قلمرو امپراتوری ها، صدها پادشاهی کوچک وجود داشت، در سیاست داخلی مستقل و در سیاست خارجی تابع به امپراتوری بودند و برای امپراتوری مالیه میدادند.
اسلاوها که در سال 855 میلادی از هویت روس در صحنه تاریخ برآمدند، در او عصر در دو طرف آنها دو امپراتوری بزرگ دنیا در رقابت بودند.
در قفقازها و اروپا شرقی که تورک های خزر حاکم بودند، در شمال اروپا در جغرافیه امروزاسکاندیناوی (سیویدن، ناروی، دنمارک) وایکینگها (Vikings) در روی صحنه تاریخ برآمد بودند.
اینها با شمول انگلیستان بخش بزرگ اروپا را اشغال کرده بودند. رقابت این دو امپراتوری شرط ها را، در روی صحنه برآمدن روسها در تاریخ سبب شد و روسها در بین این دو امپراتوری، از اثر رقابت های آنها برای خود جایگاه یافتند.
رقابت آنها بمانند رقابت غرب با شوروی بود. از اثر رقابت دو قدرت بزرگ چهارده جمهوریت در صحنه تاریخ برآمد.
در دنیای قدیم که امپراتوری ها با منطق سیستم فدرال امروز اداره می شدند، پادشاهی های کوچک، اگر امپراتوری قوی بود سر خم نموده مالیه میدادند، اگر ضعیف می شد یا خود را مستقل اعلان می کردند یا حاکمیت امپراتوری دیگر را قبول می کردند.
(نوت: در روسیه ی امروز، اداره سیستم قدیم وجود دارد. روسیه در بین خود تعداد زیاد جمهوریتها را با خود دارد اگر از اقتصاد ضعیف شده، در اداره مسکو کم قوتی نمایان شود، جمهوریتها اعلان استقلال کرده میتوانند)
از اثر رقابت امپراتوری خزر (تورکها) و امپراتوری وایکینکها، وایکینکها، کی یف امروز را (اوکراین) در سال 860 میلادی از دست خزرها گرفتند و اداره این جغرافیه را به روسها دادند.
هویت روس با یک جلسه بزرگ اسلاوها در منطقه نیوگورید در سال 855 میلادی که در صحنه تاریخ برآمد، اینبار صاحب یک دولت در قلمرو وایکینها شد.
این دولت که بعد از ضعیف شدن وایکینها مستقل می شد، از پادشاهی های کوچک شکل گرفته بود. این دولت را در تاریخ، کنیزهای کی یف
(Kiev Knezliği ) یاد کردند، شاهان کی یف معنی دارد.
کلمه «کنیز» در زبان اسلاوها پادشاه معنی داشت، در تاریخ روسها کنیزهای کی یف و کنیزهای مسکو، دو سلسله پادشاهی ست، بیشتر از کنیزهای دیگر این خلق، چون کنیزهای نیوگورید اهمیت دارد.
پادشاهی کی یف قدیم، میراث مشترک روسها، اوکراینی ها و بلاروسها قبول می شود. چه اندازه روسهای روسیه مربوط خود بدانند، به همان اندازه اوکراینی ها و بلاروسها در او تاریخ حق دارند از خود معرفی کنند.
به عبارت دیگر این سه هویت در عصر 9 میلادی از هویت روس در صحنه تاریخ برآمدند، بعدها از هویت روس، هویت بلاروس و هویت اوکراینی جدا شد.
پادشاهی کی یف قدیم تا در صحنه تاریخ برآمدن چنگیزخان ادامه یافت.
این پادشاهی بخش از خاک امروز اوکراین را با خود داشت، امپراتوری شده نتوانست.
در سال های 1235 تا 1238 میلادی شهرهای روس نشین در قوماندانی سبوتای از نام مغولها یک یک سقوط کرد.
این شهرها در قلمرو امروز روسیه به استقامت فنلند سویدن و در قلمرو امروز اوکراین بودند.
در اداره قوماندانی سبوتای (سبوتای از قوماندان های نامی چنگیزخان از تورک های تووا بود) در سال 1238 میلادی، حکمدار کی یف (ولادیمیر) با نودهزار عسکراش کشته شد و کی یف در دست سبوتای از نام مغلولها اشغال شد.
این قوماندان، از جمع قوماندان های بزرگ جهان در تاریخ بشریت ثبت است بدون شکست، حداقل نیم فتوحات چنگیزخان را رهبری کرد.
(نوت: امپراتورهای بزرگ با قوماندان های بزرگ، تاریخ را ساختند چونکه کادر کار فهم در هر زمان تاریخ، سرنوشت ساز بوده است.)
دولت روس کی یف که از رقابت امپراتوری خزر (تورکها) و امپراتوری وایکینگها (خلق های اسکاندیناوی) به وجود آمد، در سال 1238 میلادی بدست سبوتای (از تورکهای تاووا، از قوم وزیر دفاع امروز روسیه) از نام دولت چنگیزخان تصرف شد.
بعد از مرگ چنگیزخان، بخش از خاک امروز روسیه، اوکراین و اروپا شرقی و در آسیامیانه تا بخش از خاک ازبکستان برای فرزندان، فرزند بزرگ چنگیزخان (فرزندان جوچی) رسید.
از این میراث، امپراتوری «آلتین اردو» (در فارسی اردوی زرین) تاسیس شد.
(نوت: آلتین اردو از شانزده امپراتوری تورکها در تاریخ ثبت شد. چونکه، در این دولت نقش مرکزی را تورکها بازی کردند. خاندان فرزندان چنگیزخان با اساس ازدواج ها با تورکها، هویت مغولی شان را در عصر اول، از دست دادند و خاندان، خاندان تورک شد)
تمامی شهرهای روس نشین در قلمرو امپراتوری اردوی زرین بود. در قدیم، دولت های بزرگ، خلقها را با منطق سیستم فدرال اداره می کردند.
یعنی در داخل امپراتوری، دهها پادشاهی کوچک وجود داشت در فعالیت های داخلی مستقل و در فعالیت های خارجی زیر اداره امپراتوری بودند. مرکز روسها که کی یف و نیوگورید بود، اینبار رخ روسها به استقامت رودخانه ی مسکو شد. رودخانه ی مسکو و اطراف او برای خلق روس جاذبه پیدا کرد. این خلق از شروعی عصر دوازده به اطراف این رودخانه کوچ کردند. اینبار در داخل امپراتوری دولت زرین، شاه نشین های روس در اطراف رودخانه مسکو به وجود آمد و از نام مسکو شهر جدید شهرت پیدا کرد.
زمان که در نیمه عصر چهارده رسید، دولت اردوی طلایی یا اردوی زرین در زمان اقتدار ازبک خان به بلندترین اوج ترقی و سعادت خود رسید. حادثه ی مهم تاریخی که در او زمان رخ داد، شخص خود امپراتور یعنی ازبک خان دین اسلام را قبول نمود و دین اسلام را دین رسمی امپراتوری اعلان کرد.
از آن زمان بعد تا نیمه عصر پانزده ازبکها دین اسلام را قبول کردند. از آن تاریخ بعد، از نام خلق های ازبک خان یک هویت جدید سیاسی در تاریخ تورکها به وجود آمد.
خلق های ازبک خان، از نام خلق ازبک هویت جدید سیاسی در بین تورکها شد.
امیرتیمور از شهر سبز سمرقند که سر بلند کرد، قوت گرفتن او، او را با امپراتوری اردوی طلایی ازبکها روبرو ساخت.
رقابت امیرتیمور و ازبکها، پیروزی امیر تیمور را به وجود آورد.
او پیروزی میلاد به روسهای مسکو شد. چونکه امپراتوری ازبکها در عصر شانزده نرسیده، به شش دولت کوچک تقسیم شد.
این دولتها بین خود در مجادله شدند. در او زمان روسهای مسکو برای اینها خطر نمایان نبود لیکن اینها که بین خود در خونریزی گرفتار شدند، منفعت خونریزیهای تورکها به روس های مسکو رسید و روسهای مسکو دولت های تورک را یک یک سقوط داده تصرف کرد.
تاریخ که در عصر نوزده رسید، رخ روسها به دولت های تورک آسیامیانه شد و دولت روسها تبدیل به امپراتوری شد.
(نوت: روسها با تصرف جغرافیه های تورکها امپراتوری شان را ساختند چونکه قبل از روسها یگانه صاحب این جغرافیه تورکها بودند.
اگر اتنیک های دیگر وجود داشت دولت های مستقل نداشتند. اگر روسیه تجزیه شود حداقل به هژده جمهوریت تقسیم می شود و اکثر او جمهوریتها جمهوریت های تورک می شود.
خود روسیه یک دولت چهل ـ پنجاه میلیونی می شود. غرب، تاریخ روسیه را و دینامیک های داخل روسیه را دانسته، در تلاش پیدا کردن مشکلات داخلی برای روسیه است)
(نوت: ازبکها از عصر شانزده بعد، رخ را به آسیامیانه نموده، با شیبانی خان ازبک، گلم آخرین خاندان تیموری را در هرات جمع نمودند و از آن تاریخ بعد، دولت های ازبک را از نام دولت های که با خان و با امیر اداره می شد، تاسیس کردند و تا اخیر عصر نوزده ادامه دادند)
روسیه تزاری در اخیر عصر نوزده دولت های ازبکها را یک یک تصرف نمود و با اقتدار کمونستها، اینبار دولت های ازبکها از نام ازبکستان، ترکمستان، قزاقستان، قیرقیزستان روی صحنه تاریخ برآمد و در 1929 میلادی از ازبکستان، تاجیکستان را جدا کردند.
در تاریخ، حتی در عصرهای شانزده، هفتده و هژده، روسهای مسکو را و دولت مسکو را روس نمی گفتند، از نام دولت مسکو یاد می کردند.
در او زمان کی یف و اطراف کی یف را روس می گفتند.
(نوت: در آرشیو امپراتوری عثمانی اسنادیکه از عثمانی ها و روس های کی یف و روسهای مسکو میراث مانده است، این حقیقت را نشان میدهد)
باید بدانیم در تاریخ از نام اوکراین دولت وجود نداشت. دوره اقتدار کمونستها بود از نام اوکراین دولت ساخته شد.
بعد از ضعیف شدن امپراتوری اردوی طلایی ازبکها، بخش غربی اوکراین به اشغال کشورهای اروپایی (لتوانیا و پولند) درآمد.
این بخش اوکراین زیر تاثیر کلتور و ادبیات اروپایی رفت و از نام اوکراینی، کلتور، زبان و ادبیات اوکراینی در صحنه تاریخ برآمد و هویت سیاسی را از نام اوکراینی به خود گرفت.
این بخش اوکراین به روسهای که در شرق اوکراین زندگی داشتند تا بلاروس تاثیر داشت با او تاثیر هویت بلاروس یک هویت جدید شده از روسها جدا شد.
بلاروس و شرق اوکراین در عصرهای اخیر در تصرف لتوانیا و پولند درآمد و میدان مجادله بین روسهای مسکو و کشورهای اروپایی شدند.
نتیجه ی تاثیر کلتور، زبان و ادبیات اروپایی، هویت اوکراینی و بلاروسی را از روسهای مسکو جدا ساخت.
روسها در عصر یازده دین عیسوی را پذیرفتند. اینها در نخست تابع به کلیسای ارتودوکس استانبول شدند و بعد از تصرف روم شرقی بدست عثمانی ها، از نام کلیسای ارتودوکس مسکو مستقل شدند.
(نوت: در دین عیسوی، کلیسای های مستقل به معنی مذهب های مستقل در دین می باشد)
دین در هر زمان در تاریخ بشریت نقش اساسی را بالای سیاست داشت. در اوکراین که هویت مستقل اوکراینی به وجود آمد، تلاش شد ارتودوکس اوکراین مستقل از ارتودوکس مسکو عمل کند. رقابت که بین روسهای مسکو و اوکراین به وجود آمد، کلیسای این دو جغرافیه با همدیگر غیر دوستانه عمل نموده، مسافت را بین روسهای مسکو و اوکراینی ها زیاد ساخت.
بخش شرقی و بخش جنوبی اوکراین که تا سال های اخیر عصر هژده با پادشاهی کریم تورکها اداره شد. این پادشاهی نخست مستقل و بعد در حمایت امپراتوری عثمانی بود.
روسهای روسیه، کریم را در اواخر عصر هژده تصرف کردند، از آن عصر بعد، روسهای روسیه تلاش کردند در کریم روسها را جایگزین کنند.
از آن تاریخ بعد تا ختم جنگ جهانی دوم مجادله بین تورکها و روسهای مسکو در کریم صورت گرفت.
در جنگ جهانی دوم، یک بخش بزرگ اوکراینی ها و تورکهای اوکراین چون گاگائوزها و تورک های کریم از المان حمایت کردند.
المان که شکست خورد، استالین، دکتاتور ظالم شوروی، بخش بزرگ خلق تورک کریم را از کریم بیرون رانده، روسها را جایگزین کرد و از اوکراین مواد غذایی را به روسیه فرستاده، سبب قتل دو میلیون انسان اوکراینی شد.
(نوت: چه جالب! استالین خیانت بزرگ را به تورکها کرد لیکن تورک پرست های افغانستان استالین را قهرمان میدانند)
شوروی که از نام اوکراین، بلاروس، ازبکستان، قزاقستان و غیره جمهوریت های جدید را با نام های جدید در صحنه تاریخ کشید، کار منطقی بود چونکه هویت های سیاسی با او نامها به وجود آمده بود.
در روسیه امروز بیست یک جمهوریت با بیست یک هویت و با دهها منطقه خود مقدار وجود دارد. سیستم دولتداری امروز روسیه، ادامه سیستم دولتداری تاریخ قدیم این جغرافیه است با تورکها بنیاد گذاری شده است.
چرا سیاسیون روسیه در راس آنها پوتین، به کمونستها نفرت داشته، آنها را خائن تاریخ روسیه میدانند و چرا اولیگارها را در صحنه اقتصاد و سیاست روسیه کشیدند و چرا غرب اولیگاردها را در هدف قرار داده در تحریم شامل کرد؟
جواب:
تهاجم روسیه بالای اوکراین، یک لشکرکشی ساده نیست، بقای روسیه را در خطر دیده، این تهاجم را سازمان دادند و لیکن دکترین نظامی روسیه، به هدفی که خطر آینده را برطرف می کرد، ناکام شدند.
ناکام شدند چونکه بین خلق های اسلاو دشمنی را سبب شدند.
برای دانستن عمق قضیه، تاریخ جغرافیه روسیه را با سیستم امروز دولتداری روسیه باید بررسی کنیم.
روسیه، سیستم فدرال بسیار پیچیده را دارد. این سیستم را تاریخ این جغرافیه شکل داده است نه دولت روسها!
در بین این سیستم که بیست یک جمهوریت با دهها منطقه نیمه خود مختار وجود دارد. جمهوریتها از دوهزار سال به این طرف سلسله به سلسله به گونه پادشاهی های نیمه مستقل به امروز رسیدند.
روسها که در این جغرافیه بعد عصر شانزده حاکم شدند، میراث را از تاریخ قدیم (از تورکها) گرفتند و با همان طرز دولتداری قدیم، اقتدار شان را تا دوره اقتدار کمونستها ادامه دادند.
سیستم اداره در این جغرافیه طوری بود: در هر پادشاهی، دولت مرکزی یعنی مسکو، خاندان یکه پادشاهی در دستش بود، مناسبات نزدیک برقرار نموده، خاندان های تاثیردار را در اطراف او جمع می کرد و هر نو همکاری را در نظر گرفته، بقای آنها را ضمانت می کرد و خلق را در اداره آنها، با کمک آنها اداره می کرد.
یعنی، نه در گذشته و نه امروز و فردا، مسکو مستقیم شانس اداره را بالای جمهوریتها ندارد
(این یک حکم و شرط جغرافیه است)
این سیستم را کمونست های مارکسیست از بنیاد ویران کردند و یک سیستم جدید که، نقش خلق فقیر در او قوی باشد، ایجاد کردند و تمامی خاندان های قوی را از بین بردند.
پوتین و دیگر سیاسیون و تاریخ دانها به این خاطر به کمونستها، از لنین تا گرباچف دشنام میدهند و خائن های روسیه میدانند.
کمونستها که بعد از هفتاد دو سال اقتدار، دوباره اقتدار را به غیر کمونستها دادند، اینبار غیر کمونستها برای حاکمیت بالای جمهوریتها به سیستم سابق محتاج شدند. چونکه صرف دو راه در پیشروی آنها بود یا جمهوریتها را با خاندانها اداره می کردند، یا نقش خلق را در نظر گرفته به حاکمیت خلق می رفتند.
برای مسکو به حاکمیت خلق رفتن خطر بزرگ بود چونکه، احتمال پارچه شدن روسیه وجود داشت.
این حقیقت بود مسکو از هر اتنیک اولیگاردهای میلیاردر را به وجود آورد. این اولیگاردها نقش قوی به اداره جمهوریتها دارند.
به این خاطر از جانب غرب در سر اولیگاردها فشار وجود دارد.
روسیه یک دولت اولیگارشی است اولیگارشی به معنی حاکم بودن یک عده محدود قدرتدارها می باشد. غرب تلاش دارد در نزد خلق روسیه اولیگاردها را بدنام کند و حرکت خلق را سازمان دهد.
غرب، این راز روسیه را دانسته، در تلاش تحریک دادن خلق های جمهوریتها شد؛ گرجستان و اوکراین را استعمال کرد.
اگر اوکراین، بلاروس، گرجستان، قزاقستان سیستم دولتداری دموکراسی را بپذیرند، این پذیریش بالای جمهوریت های روسیه تاثیر می کند.
روسیه از هراس این حقیقت در تلاش تغییر دادن رژیم اوکراین شد.
از جانب دیگر روسهای روسیه نسبت به دیگر خلق روسیه در اولاد آوردن تنبل هستند.
به بنیاد یک گزارش جدید از روسیه، روسهای روسیه در سال 1991، صد میلیون را تشیکل میدادند و نفوس تورکهای روسیه در او زمان چهل میلیون بودند تاریخ که در 2021 رسید، از اثر کم تولد روسها، نفوس روسها به هشتاد میلیون پایان آمد و نفوس تورکها به شصت میلیون بالا رفت.
(نوت: پوتین تورکهای روسیه را دهها اتنیک می گوید چونکه نمی خواهد از اتنیک تورکی شهرت یابند)
این گزارش پوتین را مجبور کرد اوکراین را اشغال کند زیرا، با خلق اوکراین، کمیت اسلاوها در روسیه در ضمانت گرفته می شد لیکن ناکام شد.
ناکام شد چونکه بعد از ختم جنگ اوکراین، حس آزادی پرستی و حس اروپایی شدن به خلق های بلاروس و اوکراین قوی می شود و هیچگاه وحدت سیاسی بین این سه خلق اسلاو که روسیه را در اداره روسها در ضمانت بگیرد، ممکن نمی شود.
این حس به این خلقها، خلق های داخل روسیه را خاطر آزادی در حرکت میاورد.
اگر روسیه در شروع حمله نظامی اش، اوکراین را تصرف می کرد، استقلال جمهوریت های تورک در آسیامیانه در خطر می افتید.
اگر روسیه حاکم آسیامیانه می شد، امکان مداخله در امور افغانستان را بدست میاورد.
جنگ اوکراین و ناکام شدن روسیه در این جنگ و تحریم های اقتصادی اگر در کوتاه مدت در منفعت امریکا و اروپا باشد، در دراز مدت برای دنیای تورک منفعت آور است.
چونکه یا روسیه پارچه شده جمهوریت های جدید تورک زبان در صحنه تاریخ میبرآیند، یا مستقیم در سیاست روسیه نقش مرکزی را تورکها بازی می کنند.
اوکتای اصلان راه سوم
نوت: معلومات این تاریخ را، از سایت رسمی سفارت ترکیه در مسکو، گرفته، با اسلوب قلم خود، مختصر نموده نوشتم. در اصل تاریخ تغییرات نیامد چیزیکه علاوه کردم در ارتباط جنگ اوکراین فکر خود را علاوه کردم.