از کتاب مادر؟
شاه که در بیرون افغانستان بود محمد داوود با ترتیب های دقیق پلان کودتا را گرفت. او در شب 26 سرطان سال 1352 اقتدار شاه را با سلطنتش در آرشیو تاریخ سپرد و قدرت سیاسی را گرفت.
او سیستم اداره سیاسی افغانستان را «جمهوریت» اعلان کرد.
در فردای همان شب کودتا، پرچمی ها جشن گرفتند. دلیل او جشن موفقیت محمد داوود بود. آنها در او موفقیت نقش داشتند.
محمد داوود در اولین بیانیه رسمی خود آغاز جمهوریت را اعلام کرد.
نظام در افغانستان دگرگون شده و تاج و تخت شاهی از میان رفته بود. محمد ظاهر در واکنش به این اقدام پسر کاکایش گفته بود: «هرگز تصور نمی کرد کودتا از سوی نزدیکترین افراد خانواده اش راه اندازی شود.»
امّا هرچه بود، حالا داوود خان قدرت را در دست داشت. او با وعده های امیدوار کننده، مردم را به حمایت از رژیم جدید ترغیب می کرد.
محمد داوود در آن زمان چرا دست به کودتا زد و چرا می خواست دوره سلطنتی در کشور پایان یابد؟
نیاز به تغییر چه بود؟
نورالحق علومی، از اعضای رهبران جناح پرچم در یک مصاحبه که او مصاحبه بعد از سقوط رژیم کمونستی صورت گرفت در رادیو بی بی سی گفت: «در زمان سلطنت محمد ظاهر، وضعیت زندگی مردم در حال بدتر شدن بود، داوود خان می خواست با این اقدام، یک تحول جدی را در زندگی مردم بوجود آورد.»
آقای علومی: «سردار محمد داوودخان، واقعا می خواست که در داخل افغانستان، رشد و ترقی بیاید. مردم خواستار تغییر بودند، کشوری که هنوز در تاریکی زندگی می کرد، برق نداشت، راه نداشت، آب آشامیدنی نداشت، کشوری که سطح تولید در آن بسیار پایین و عواید مردم بسیار ناچیز بود، هر کدام می خواست در تناسب با کشورهای همسایه، منطقه و جهان زندگی داشته باشد، به این خاطر، ایجاب می کرد که یک تغییر بیاید.»
(محمدداوود، بعد ازمحمدداوود خلق پرچم در آرزوی خدمت بودند تا افغانستان پیشرفت کند. لیکن عکس آرزو آنها افغانستان در دربدری رفت میدانید چرا؟ تاریخ نشان میدهد اگر خلق رسیده نباشند. اگر آرزو کننده گان نبعض خلق را ندانند و دانش برای آرزو نداشته باشند شکست حتمی می شود. در افغانستان در کلتور مردم افغانستان همیشه آرزوی پیشرفت بود و است لاکن دانش او آرزو در کلتور مردم افغانستان وجود ندارد. چونکه هر کار اول در عقل به وجود می آید بعد در پراتیک عمل می شود. در افغانستان دانش آرزوهای نیک در عقل خلق افغانستان پخته ناشده اقدام می شود و شکست می خورد.)
به گفته رادیو بی بی سی محمد هاشم وطنوال، از اعضای جناح خلق به این باور بود: «از مدتها پیش از کودتای به رهبری داوود خان، دستۀ از روشنفکران در تلاش تغییر نظام و پایان دادن به سلطنت در این کشور بودند.»
هدف از روشنفکران محمد هاشم وطنوال «چپی های مارکسیس» بود.
در باور او: «کودتا محمد داوود دور از تصور محمد ظاهر رخ داد. محمد ظاهر در واکنش به این اقدام پسر کاکایش گفت: "هرگز تصور نمی کرد کودتا از سوی نزدیکترین افراد خانواده اش راه اندازی شود."
36 ـ مادر
محمد هاشم وطنوال: «بالاخره داوود خان که ظاهرا با پسر کاکایش اختلافات خانوادگی داشت، با جذب افسران ارتش، دست به کودتا زد.»
در آغاز، محمد داوودخان با اجرای یک رشته برنامه های اصلاحی تلاش برای ایجاد تغییرات اساسی، در زندگی مردم شد.
به باور بسیاریها که آن روزها را به یاد می آورند، مردم از رژیم جدید در افغانستان حمایت کرده و آن را راهی به سوی پیشرفت و ترقی پنداشتند.
حرکت سوسیالیستی:
امّا در حقیقت داوود خان در حکومت پنج ساله خود چه سیاستهای را در پیش گرفت و جناحهای مختلف به دوره ریاست جمهوری او، چگونه نگاه می کردند؟
برهان الدین ربانی، یکی از رهبران برجسته مجاهدین در بی بی سی گفت: «حضور گروهی از اعضای حزب دموکراتیک خلق در کابینه داوود خان چند روز پس از پیروزی کودتا، نمایانگر این بود کودتای به رهبری داوود خان، راه را برای یک حرکت سوسیالیستی که از سوی شوروی رهبری می شد هموار کرده بود»
آقای ربانی: «زمانی که کودتای داوود خان صورت گرفت، تصور می شد که این حرکتی به سوی نظام جمهوری است، امّا زمانی که نامهای اعضای کابینه و نحوه کودتا معلوم شد، فهمیده شد که داوود تنها محوری برای حرکت سوسیالیسی یا کمونیستی افغانستان بود که از سوی اتحادشوروی سابق تغذیه، هدایت و رهبری می شد. به این اساس، همه مردمی که فکر می کردند با این تغییرات وضع جدیدی به وجود می آید، مایوس شدند.»
او افزود: «جنبش اسلامی قضایا را با نگرانی بررسی می کرد. ما از روزهای اولیکه تغییر آمد و کودتا صورت گرفت، دست بیرونی را احساس می کردیم و احساس می شد که داوود خان نقش تعیین کننده ندارد.»
محمد قسیم اخگر، تحلیلگر افغان چیزی را که از آن روزها به یاد می آورد در رادیو بی بی سی گفت: «تغییر تدریجی سیاست های داوود خان به یک نظام دیکتاتوری و خود کامه بود.»
برهان الدین ربانی: «با گذشت اندک زمانی به دلایل متعدد فشارهای سیاسی بالای احزاب و گروهها در افغانستان بیشتر شد و آزادی های باقیمانده از دوره دموکراسی نیز به تدریج از میان رفت.»
آقای اخگر باور داشت که «دوره ریاست جمهوری داوود خان را نمی توان حامل یک تغییر بزرگ سیاسی و اقتصادی در افغانستان دانست.»
جمهوری شاهی:
فاروق انصاری، نویسنده کتاب فشرده تاریخ افغانستان در بی بی سی گفت: «امّا به این باور است که برنامه های حکومت به رهبری داوود خان تفاوت چندانی با دوره سلطنت نداشت.»
آقای انصاری حکومت پنج ساله داوود خان را جمهوری سلطنتی می خواند.
او افزود: «جمهوری شاهی شاید بهترین نام برای جمهوری داوود خان باشد؛ [دولتی] که نامش جمهوری بود امّا از جمهوریت خبری نداشت و مردم در آن نقش زیادی نداشتند.»
آقای انصاری:«جالب این است که در قانون اساسی وقت داوود خان، رئیس جمهور، درست در جای پادشاه تکیه زد. مثل پادشاه قبلی، صریحا در قانون اساسی آمده بود که رئیس جمهور از هر نوع مسئولیت و خطا منزه می باشد، یعنی اینکه رئیس جمهور مورد بازخواست و بازپرس قرار نخواهد گرفت.»
اختلافها با مسکو:
محمد داوود پس از به قدرت رسیدن، روابط نزدیک خود را با حزب دموکراتیک خلق به ویژه جناح پرچم، تا مدتی حفظ کرد؛ هر چند روابط او با رهبران جناح خلق چندان دوستانه نبود. امّا این دوستی دیر نپایید.
فاروق انصاری، استاد تاریخ: «نزدیکی داوود خان با کشورهای اسلامی و تلاش برای گسترش روابط دوستانه با آمریکا، نگرانی های تازۀ را از احتمال ایجاد یک پایگاه ضد شوروی در افغانستان در میان رهبران شوروی به میان آورد.»
به باور محمد هاشم وطنوال از بی بی سی: «ادامه اختلافها میان کابل و مسکو خشم رهبران شوروی را برانگیخت و مسکو تلاشها برای کنار زدن داوود خان از قدرت را آغاز کرد.
امّا آیا این آغاز یک تحول بزرگ دیگر در افغانستان بود؟ تحولی که می توانست حتی پایان زندگی داوود خان و جمعی از اعضای خانواده اش باشد؟
37 ـ مادر
بی گمان کودتای دیگری در حال شکل گیری بود و اینبار مهره اصلی در تلاشهای شوروی برای کنار زدن داوود خان از قدرت، نور محمد تره کی، رهبر حزب دموکراتیک خلق بود.»
ادامه را از کتاب بخوانید